چرا ادبیات؟

مروری بر کتاب چرا ادبیات، نوشته ماریو وارگاس یوسا
چرا ادبیات؟
قدرتمندترین نیروی جهان چیست؟ آیا نیرویی ماورایی همه کنش‌های ما را هدایت می‌کند؟ آیا این نیرو از آن عشق است؟ ماریو بارگاس یوسا بدون شک پاسخ را در ادبیات می‌جوید. ماریو بارگاس، با نوشتن مقاله «چرا ادبیات؟» نقش مهم ادبیات را در شکل‌دادن به جهان و اهمیت مطالعه را برای کل بشریت نشان داده است.

وقت برای کتاب‌خواندن
یوسا ادعا می‌کند که مفهوم «وقت برای خواندن نداریم» واقعاً وجود ندارد. او همچنین این را رد کرد که ادبیات صرفاً یک تجمل یا نوعی سرگرمی است و برای افرادی ارائه می‌شود که وقت دارند.
علاوه بر این، او از این واقعیت ابراز تأسف می‌کند که در جهان کمتر کسی وجود دارد که ادبیات بخواند یا کتاب و سایر مطالب خوب را مطالعه کند. طبق مشاهدات او، تعداد زنانی که کتاب می‌خوانند بیشتر از مردان است و در برخی کشورها مانند اسپانیا، نیمی از جمعیت کشور هرگز کتابی نخوانده‌اند. فواید مطالعه کتاب، موضوعات متنوعی را در بر می‌گیرد که یوسا به برخی از آن‌ها اشاره کرده‌است:

تخصص، مانع تعامل افراد
یوسا ادعا می‌کند دلیل اصلی این امر، توسعه سریع علم و تکنولوژی است که باعث تخصصی‌شدن دانش شده است. در حالی که این توسعه و تخصصی‌شدن دانش فوایدی دارد، عواقب شدیدی نیز دارد زیرا ویژگی‌های فرهنگی و فکری را از بین می‌برد که به انسان‌ها امکان برقراری ارتباط و همزیستی می‌دهد. به طور خلاصه، انسان‌ها به قدری تخصص‌زده می‌شوند که دیگر با یک‌دیگر تعامل ندارند.
از سوی دیگر او بیان می‌کند که ادبیات، برخلاف تکنولوژی، انسان‌ها را درهم می‌آمیزد و به هم پیوند می‌دهد. مردم همیشه می‌توانند با کمک ادبیات و بدون توجه به حرفه، نژاد، و موقعیت فرهنگی و جغرافیایی خود در جهان با یک‌دیگر گفت‌وگو کنند. وقتی یک قطعه ادبی خوب می‌خوانند، به نوعی متحد می‌شوند و به دنیای جایگزینی که یک کتاب یا یک شعر ایجاد می‌کند وارد می‌شوند.

پیوند انسان‌ها در دنیای ادبیات
به طور خلاصه، در دنیای ادبیات، بر خلاف دنیای علم که هر فردی تخصص و مرزهای خاص خود را دارد، پیوند برادرانه یا زمینه مشترکی برای مردم وجود دارد. با این حال، یوسا خاطرنشان کرد که ادبیات زمانی آغاز نمی‌شود که نویسنده به سادگی یک شعر یا یک رمان خلق کند. تنها زمانی وجود دارد که توسط دیگران به اشتراک گذاشته شود، پذیرفته شود و بخشی از زیستی شود که عمدتاً از طریق خواندن جاری می‌شود.
به‌نظر یوسا، یکی از مزایای اصلی ادبیات این است که زبان را غنی و تقویت می‌کند. به طور کلی به افراد اجازه می‌دهد تا افکار و احساسات خود را به‌وضوح و به خلاقانه‌ترین راه‌ها بیان کنند. علاوه بر این، خواندن ادبیات، عقل و تخیل فرد را نیز تقویت می‌کند.

ادبیات و تفکر انتقادی
مهم‌تر از همه، ادبیات ذهن انتقادی مردم را به حرکت در‌می‌آورد، زیرا رادیکال است و اجازه افکار رادیکال را می‌دهد. کم‌و‌بیش عدم انطباق با واقعیت‌های خشن را ترویج می‌کندکه اغلب عادی تلقی می‌شوند. به گفته یوسا، ادبیات مردم را به دنیایی بی‌زمان می‌برد که در آن تقریباً همه چیز عالی است. وقتی این افراد به واقعیت بازگردانده می‌شوند، ناگهان میل به بازآفرینی بُعد جایگزینی را پیدا می‌کنند که ممکن است در دنیای واقعی در شعر یا کتابی بخوانند،. 
می‌توان نتیجه گرفت که ادبیات نقش مهمی در شکل‌دهی تاریخ داشته است، زیرا به مردم ابزاری می‌دهد تا خارج از چارچوب فکر کنند و به آن‌ها اجازه می‌دهد دائماً جهان را به گونه‌ای تغییر شکل دهند که بسیار شبیه به مکانی باشد که می‌خواهند در آن زندگی کنند. به همین ترتیب، او استدلال می‌کند که جهانی بدون ادبیات، پیشرفت و توسعه بشریت را متوقف خواهد کرد، زیرا افراد بدوی و وحشی خواهند ماند. بنابراین، او به این نتیجه رسید که برای اینکه جهان بیشتر توسعه یابد و تحت تأثیر تکامل سریع فناوری قرار نگیرد، مردم باید شروع به خواندن کنند.

ادبیات و تحریک تخیل
با توجه به اینکه تکنولوژی به‌سرعت در حال توسعه است، مردم تمایل کمتری به خواندن ادبیات خوب دارند زیرا در محدودیت ها و مرزهایی که علم تعیین کرده است گرفتار شده‌اند. این یک سناریوی ناخوشایند است زیرا مانند آنچه نویسنده گفته است، در ادبیات محدودیتی وجود ندارد. با خواندن کتاب‌های دن کیشوت و شعرهای شکسپیر، در میان بسیاری دیگر، می‌توانیم از واقعیت‌های سخت زندگی فرار کنیم و موقتاً در دنیایی زندگی کنیم که زمان در آن نمی‌گذرد. به عبارت دیگر، مردم باید همیشه زمانی را برای خواندن یک رمان خوب یا قطعه‌ای ادبی عالی پیدا کنند، زیرا تخیل را تحریک می‌کند و خلاقیت را که در زندگی ضروری است، گسترش می‌دهد.