عصیان بر فراز درختان

کوزیمو پسر زنی نجیبزاده و بارون آرمینیو پیوواسکو دی روندو است و در دهکده خیالی امبروزا در ایتالیا زندگی میکند، نوجوان 12 ساله سرسخت و مستقلی که از عذابدادن معلم خود، آبه فاشلافلور، و شیطنتهای زیاد با برادر کوچکش، بیاجیو، لذت میبرد. با این حال، پس از آنکه کوزیمو از خوردن حلزونهایی که خواهرش باتیستا برای ناهار درست کرده است سر باز میزند، از درخت بلوطی بالا میرود و اعلام میکند که هرگز پایین نمیآید.
کوزیمو وقتی روی درختی میرود هرگز پایین نمیآید و به زودی میفهمد که بالارفتن از درخت فرصتهای جالبی را برای او فراهم میکند تا باغ عجیب و غریب همسایه را بررسی کند و مایلها را تنها روی شاخههای درخت سفر کند. در اولین سال زندگی درختی، وقتش را به کشف خانه جدید و ملاقات با همسایگانش شامل دزدان میوه، کشاورزان و دختر همسایه بهاسم ویولا صرف میکند و خیلی زود عاشق ویولا میشود. او خیلی زود شکار یاد میگیرد و عشق او به اختراع سبب میشود هرچه برای زندگی روی درخت نیاز دارد بدون پاگذاشتن روی زمین بسازد.
هرچند کوزیمو روی درختان زندگی میکند، هرگز واقعاً انسانیت را ترک نمیکند، و درعوض به امبروزا و خانوادهاش نزدیک میشود. چند سال بعد، به اولیواباسا سفر میکند تا با نجیبزادگان اسپانیایی تبعیدی که روی درختان زندگی میکنند آشنا شود. همانجا عاشق زن جوانی به نام اورسولا میشود و تلاش میکند عشق خود را بهشیوه فیلسوفان روشنگر عملی کند. همچنین با همین موضوع روشنگری، به نجیبزادگان کمک میکند تا با نوشتن نامههایی به پادشاه اسپانیا ایدههای خود را عملی کنند.
کوزیمو در طول زندگی درختیاش تعداد زیادی از جوامع و گروهها را با هدف گردهمآوردن مردم حول یک هدف مشترک سازماندهی میکند. او از درختان و از گوسفندان در برابر گرگها محافظت میکند و احتمالاً یکی از بنیانگذاران لژ محلی ماسونی است. به گفته برادرش بیاجیو، هدف کوزیمو شکلدادن جامعهای کامل با استفاده از آموزههای برخی از فیلسوفان روشنگری است که روی درخت به مطالعه آنها میپردازد.
قوانین اشرافیت در قرن هجدهم باید سختگیرانه بوده باشد و کوزیمو در تصمیم خود، «واژگونی به وضعیت طبیعت» بیانیه قدرتمندی را ارائه میدهد. او در درون به دنبال رهایی از هنجارها و قوانین اجتماعی است و اکنون بر فراز درختی میتواند بشریت را «از بالا» و واضحتر از دیگران ببیند. کوزیمو یادآور این نکته هم هست که اغلب با افرادی که عقاید یا منش عجیبوغریب دارند با تبعیض برخورد میشود. این افراد نامتعارف ممکن است در زمینه جدیدی پیشگام شوند و از آنجایی که پیوندهای اجتماعی دیگر آنها را تحت تأثیر قرار نمیدهد، میتوانند روش جدیدی برای نگاهکردن به جهان ایجاد کنند.
خیلیها میگویند خواندن این کتاب آنها را به یاد بسیاری از رمانهای دیگر میاندازد و این شاید به این دلیل است که کالوینو از روایت افسانهای در این داستان استفاده کرده است. قهرمان عجیب و غریب، درکناشده و خوشقلبی که بهسادگی میتوان با او همدردی کرد و نمیخواهد با قوانینی که جامعه بر او تحمیل میکند زندگی کند. با گذشت زمان، او موفق میشود مفهوم آزادی را بازتعریف کند، عاشق شود و به شخصیتی افسانهای تبدیل شود؛ شبیه به پیتر پن در کتاب جنگل و شاید رابین هود.
پیوند مهم با محیط زیست
زندگی روی درختان بدون چالش نیست. بخشی از جذابیت رمان در روشی نهفته است که کالوینو میتواند از تمثیل برای بیان شرایط انسانی استفاده کند، بدون اینکه تصویری از چگونگی مدیریت کوزیمو بر جنبههای عملی وجود عجیبش را نادیده بگیرد.
کوزیمو با کمک نبوغ و ارادهاش خانهای راحت روی شاخهها برای خود میسازد. با شکار راسو و گورکن ژاکت خز، کلاه و کفش چرمی میسازد که برای گذراندن زمستان های سرد در هوای هوا لازم است، و همزمان به او ظاهری عجیب و غریب میدهد که کمی در خور یک بارون است.
با این حال زندگی کوزیمو اگر متمدن نباشد هیچ است. او استراتژی هایی برای شستن، آشپزی و توالت ارائه میکند. میتواند به آب آشامیدنی دسترسی داشته باشد، و حتی یک بز را آموزش میدهد که از درخت زیتون بالا برود تا شیرش را بدوشد.
طبیعتی که ایده رمان را ساخت
ایتالو کالوینو در سال 1923 در کوبا از پدر و مادر ایتالیایی زاده شد که به عنوان دانشمند در آنجا کار میکردند. اما دو سال بعد خانواده به ایتالیا بازگشت.
دوران کودکی او در شهر ساحلی کوچک سانرمو (لیگوریا) در ریویرای ایتالیا، بسیار نزدیک به مرز فرانسه سپری شد. چشم انداز لیگوریا به شکلی تخیلی و ایدهآل فضای باشکوهی را برای ماجراجوییهای درختی کوزیمو در ناخودآگاه کالوینو شکل داده بود.
کاوش کوزیمو در درختان در مفهوم اگزیستانسیالیستی کالوینو درباره گریز فرد از جامعه و هنجارهای آن کششی را در خواننده ایجاد میکند که بهسادگی با فضای فراواقعی آن ارتباط میگیرد و با داستانها و کشمکشهای قهرمان همزادپنداری میکند.