تراژدی عشق و نفرت

نگاهی به شخصیت ایگنیشس ریلی در رمان اتحادیه ابلهان
تراژدی عشق و نفرت
نویسنده جوانی در سی و یک سالگی، ناامید از انتشار کتابی که آن را شاهکار می‌داند، خود را حلق‌آویز می‌کند و تراژدی زندگی کوتاهش کامل می‌شود، بی‌خبر از اینکه ملودرام ادبی او تازه آغاز شده است. جان کندی تول، یکی از معروف‌ترین شکست‌خورده‌های تاریخ ادبیات آمریکا است که تنها رمانش، اتحادیه ابلهان، سه سال بعد از مرگش، آن‌هم در اثر تلاش پیگیر مادرش ایرنه تول منتشر شد و خیلی زود به‌عنوان اثری کلاسیک در ادبیات جایگاه خود را تثبیت کرد. خیلی‌ها معتقدند شخصیت ایگنیشس در این رمان تشابه زیادی با نویسنده جوان آن دارد. این رمان را خوانده‌اید؟ آیا با ایگنیشس همزادپنداری کردید یا از اون متنفر بودید؟‌ برای ما از تضادها و جاذبه‌های این شخصیت بنویسید.

ایگنِیشس جِی. ریلی فیلسوف و مفسر اجتماعی 30 ساله است. تحصیلات عالی دارد و تخصص دانشگاهی‌اش قرون وسطی است، دورانی که به اعتقاد او نقطه اوج تمدن غرب بود و فرهنگ و جامعه از آن زمان در حال افول بوده است. با وجود موفقیت تحصیلی، ایگنیشس به شدت تنبل و حریص است. او هنوز در خانه مادرش در نیواورلئان زندگی و از یافتن شغل خودداری می‌کند. 

سرانجام با التماس مادرشه ایرنه در کارخانه نساجی آقای لوی شغلی پیدا می‌کند. در آنجا از وظایف خود چشم‌پوشی می‌کند و کار را به‌هم‌ می‌ریزد. سپس شغل دیگری در فروشگاه هات‌داگ آقای کلاید پیدا می‌کند اما بیشتر شیفت خود را به غذاخوردن می‌گذراند. 

ایگنیشس از تجملات سرمایه‌داری، جامعه مدرن و فرهنگ عامه معاصر متنفر است، با این حال وسوسه زیادی به دنبال‌کردن فیلم‌ها و تلویزیون دارد، مرتباً در سینما حاضر می‌شود اما عاشق این است که از همه فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیون متنفر باشد! 

احساس می‌کند که جامعه مدرن به‌شدت جنسیت‌زده است و از زنان بی‌بندوبار نفرت دارد. رابطه‌اش با دوست دختر سابق خود، میرنا مینکوف، پر از عشق و نفرت است و او را زنی با وسواس جنسی و فساد اخلاقی می‌داند. با این حال، به نظر می‌رسد که این رد تمایلات جنسی بازتابی از انحراف جنسی سرکوب‌شده خود ایگنیشس باشد، نه یک باور واقعی. 

ایگنیشس به شدت محافظه‌کار، قضاوتگر و بیزار از سیاست ترقی‌خواه است. با این حال، چندین بار در طول رمان تلاش می‌کند تا درگیر این نوع از سیاست شود، زیرا می‌داند که این امر میرنا را آزار می‌دهد. او بسیار خودمحور و متکی به عقلانیت خودش است و وانمود می‌کند که در حال نوشتن یک شاهکار است، اگرچه در طول ماه فقط یک صفحه از آن را می‌نویسد. 

از آنجایی که ایگنیشس خود را برتر از جامعه مدرن می‌داند، تصور می‌کند جامعه نسبت به او حسادت می‌ورزد و از او می‌ترسد؛ برای همین به‌دنبال مجازات اوست. در واقع، ایگنیشس به دلیل جثه بسیار بزرگ و سبک غیرمعمول لباس‌پوشیدن در میان جمعیت متمایز است -اصرار دارد لباس‌های کهنه و کلاه شکاری خزدار را حتی در هوای گرم لوئیزیانا به‌تن کند. 

درنهایت، ویژگی‌های منحصربه‌فرد ایگنیشس تقریباً باعث تباه‌شدنش می‌شود، طوری‌که دوست ایرنه او را متقاعد می‌کند که ایگنیشس را در آسایشگاه روانی بستری کند، اما ایگنیشس با کمک میرنا از آنجا فرار می‌کند. با این‌که ایگنیشس ادعا می‌کند از انسانیت متنفر است، به‌عنوان شخصیتی غمگین و ضداجتماعی شناخته می‌شود که به دنبال ارتباط عاطفی و فکری اصیل است.