ا. هنری مروری بر 101 داستان دست آخر چرخشی ناگهانی

ا. هنری مروری بر 101 داستان دست آخر چرخشی ناگهانی
پیش از آنکه به نام اُ. هنری و نویسنده‌ی «هدیه‌ی مگی» شناخته و معروف شود، ویلیام سیدنی پورتر داستان دیگری راجع به زن و شوهری که با هم اختلاف داشتند، نوشت.آن‌ها به جای هدیه دادن و گرفتن در قصه‌ی تاثیر گذاری از فداکاری و از خودگذشتگی، موقع صبحانه خوردن حرف‌های ریکی را با هم ردو بدل می‌کردند.

پیش از آنکه به نام اوهنری و نویسنده «هدیه مگی» شناخته و معروف شود، ویلیام سیدنی پورتر داستان دیگری راجع به زن و شوهری که با هم اختلاف داشتند، نوشت.

آنها به جای هدیه دادن و گرفتن در قصه‌ی تاثیرگذاری از فداکاری و از خود‌‌‌‌گذشتگی، موقع صبحانه خوردن حرف‌های رکیکی را با هم رد و بدل می‌کردند. اندکی بعد، آن‌ها حرف‌های مدنظرشان را نادیده گرفتند و در جستجو برقرار کردن صلح وآشتی برآمدند. با این وجود، هنگامی که دوباره یکدیگر را ملاقات کردند، دور جدیدی از اتهامات را به همدیگر وارد نمودند که در دنیای ساختگی‌شان برای آنها دردناک بود ولی برای خوانندگانی که آمیزه‌ی مضحکی از کینه و محبت  را در یک ازدواج عیناً درک کرده بودند، عجیب و سرگرم کننده تلقی می‌شد.

پورتر هرگز قطعه‌ی «بازگشت سانگستر» را که مربوط به دوران کارآموزی خود در حوالی سال 1895 بود، منتشر نکرد و این قطعه در یکی از بایگانی‌های دانشگاه ویرجینا راکد ماند و ممکن است هنوز هم همانجا باشد (یا اینکه اصلا هیچ وقت بایگانی نشده باشد). فقط به این دلیل که پورتر، تحت نام اُ.هنری تادرجه‌ی استادی در شکلی از داستان کوتاه پیشروی کرد که پایان و نتیجه گیری اعجاب آوری را رقم می‌زد. هم اکنون، بازگشت یانگستر همراه با دو قطعه‌ی قبلاً چاپ نشده دیگر در مجموعه‌ی «101داستان»توسط بن یاگودا تدوین وگردآوری شده است که در واقع مجموعه ویرایش شده‌ی جامع کارهای این نویسنده‌ی مشهور آمریکایی است.

شکل ظاهری کتاب در این مجموعه متمایز، شواهد نوینی را مبنی بر این مطلب ارائه می‌نماید که علیرغم شکاکی‌ها و انتقادهای گه‌گاه از سوی منتقدان و پژوهشگران، او هنوز جایگاه محفوظی در معابد کتابخانه‌ای این کشور دارد.

پورتر در سال 1862 در کارولینای شمالی متولد شد و به عنوان دارو فروش، آشپز مزرعه کارمند اداره‌ی املاک و ثبت اراضی کار کرد. در تگزاس، به عنوان تحویلدار بانک مشغول به کار شد ولی در سال 1896، پس از یک تهمت اختلاس به هندوراس گریخت. چند ماه بعد، برای مراقبت از همسر بیمارش که در آنجا رهایش کرده بود، به آمریکا بازگشت. ولی روزگار بر وفق مراد پیش نرفت و همسرش بدرود حیات گفت و وی به یک زندان فدرال در اوهایو منتقل گردید. 

پس از سه سال ماندن پشت میله­‌های زندان، پورتر نام ادبی پرافتخاری را کسب کرد و از همان زندان شروع به چاپ کتاب نمود و دوران موفقیت ده ساله­‌اش آغاز شد.

در سال 1901 پس از آزادی از زندان، به منهتن مهاجرت کرد و با پیوستن به روزنامه­نگاران و صاحبان مجلات، عجولانه تحت فشار ضرب­العجل­های تعیین شده توسط آن­ها مطالبی را می­نوشت تا اینکه داستان‌­هایی را در مورد مردم عامه ساکن در شهر مورد قبولش نگاشت. 

چنانچه او فقط قطعه «هدیه مگی» را که در سال 1905 در مجله New York Sunday World به چاپ رسید، نوشته بود، امروزه هنوز هم خوانده می­‌شود. هرچند منتقدان ممکن است آن­چه که معادل زیبایی شناختی یک سریال Hallmark Christmas تلقی می‌­شود را مورد تمسخر و استهزاء قرار دهند، ولی این جشنواره‌ی 2000 واژه­ای عشق غیر شرطی و روح تعطیلی، هنوز هم یکی از دوست داشتنی ترین داستان‌­ها در ادبیات آمریکا باقی مانده است. او هنری در زمان خود یک اعجوبه بی‌بدیل بوده است و تعدادی از داستان­‌هایش هنوز هم مورد تقاضا می‌­باشد. داستان «آخرین برگ»با صحنه بستر مرگ آغاز می‌­شود و با پیامی پیرامون قدرت هنر به پایان می­‌رسد. داستان «پلیس و سرود دسته جمعی کلیسا» راجع به یک آواره ولگرد است که هرچه تلاش می­‌کند دستگیرش کنند، باز هم با شکست مواجه می­‌شود. «پس از 20 سال» شرحی از گرد هم آمدن مجدد دوستانی است که مدت‌­ها از هم دور افتاده بودند.

هر یک از این داستان­‌ها، در پاراگراف یا جمله پایانی‌­اش ضربه‌ی معقولانه‌­ای را به تصویر می‌­کشد. هیدر ای. رولینز، پروفسور دانشگاه هاروارد، این تأثیر را در سال 1914 تفسیر می‌­نماید: بچه‌­ها بازی -شلاق را بشکن- را نه به خاطر لذت دور مقدماتی طولانی مدتش، بلکه برای هیجان آن ضربه نهایی که پاهایشان را به عقب پرتاب می­‌کند، دوست دارند. نام هنری "اُ هنری" در واقع به صورت بلند آوازه‌­ای از ذوق و بینش ادبی خوانده می‌­شود. 

اگرچه کاراکترهایش معمولا فراموش شدنی هستند و پلات­‌هایش اغلب با هم انطباق دارند، ولی اُ هنری این نقاط ضعف را با نقاط قوت متعددی جبران می‌­کند. یکی از این نقاط قوت، شوخ طبعی راجع به قیافه خشک و بی روح افراد است. نقطه قوت دیگرش، بازی کردن با لغاتی مثل "jager fonteins" (اشاره به چشم­های الماس گون، اقتباس شده از اسم یک شهر معدنی در آمریکای جنوبی) و "philo progenitiveness" (تمایل به فرزندآوری) است. موقعی که اُ هنری خواستار رویه رنگارنگی برای برچسب گذاری کردن ملت آمریکای مرکزی بود، کارش را با اصطلاحی آغاز کرد که وارد واژگان زبان آموزی ما شده بود : «جمهوری موز»

او هم­چنین توانست جزییات زندگی روزمره را در نثر مهیج یه تصویر بکشد. در«اتاق مبله»که یکی از داستان­‌های بهترش بود، پله­‌های نیمه تاریک یک مهمانخانه ارزان قیمت را توصیف می­‌کند: «به نظر می‌­رسید که کاملا گیاهی شده بود، ظاهراً در آن طبقه پوسیده و فروپاشیده شده بود، هوای فاقد نور خورشید که مساعد برای  پر پشت شدن گلسنگ یا پراکنده گشتن خزه­‌هایی بود که متصل به راه پله‌­ها رشد کرده بودند و در زیر پا شبیه به یک فرش ارگانیک چلانده می­‌شدند. »

با این وجود، تحسین کنندگان وی عمدتاً می­‌خواهند به آن نکات پایانی اعجاب آورش لبخند بزنند. برای اُ هنری، به عنوان یک نویسنده تجاری، بسیار خوشایند بود که این محتوا را برای نشریه‌­هایی خلق کند که برای عموم مردم چاپ و به فروش می­‌رسند. (او یک بار با لحن محلی‌­اش خاطر نشان کرد که«یک نیویورکی در حال راه رفتن به من نشان بده که بدون  روزنامه روزانه‌اش راه می‌رود» او سلیقه این خوانندگان را می­‌دانست و در «دوئل»، آن‌­ها را به صورت مردانی که در حال سیگار کشیدن با پاهای دراز شده روی صندلی روبرویشان، و زنانی که در حال جوشاندن سبزیجات، این روزنامه را می‌­خوانند، به تصویر می‌­کشد.

مجموعه کارهای او نمایانگر یک چالش است. لذت بردن از یک داستان نوشته اُ.هنری می­تواند خواننده را به یک بازی حدس و گمان سوق دهد، به طوریکه خوانندگان به این نتیجه می‌­رسند که منتظر غیرمنتظره­‌ها باشند. در «اعتراف یک بذله‌­گو»، در واقع مخمصه‌ی نویسنده‌ای را شرح می‌دهد که در می‌یابد استعداد جوک گفتن دارد این کاراکتر با تاسف می‌گوید: « به تدریج دریافتم که از من انتظار می‌رود این خصیصه را حفظ کنم.» به سهولت می‌توان فهمید که اگر اُ.هنری پایش را فراتر از محدوده‌ی سبک ادبی‌اش گذاشته بود، موفق می‌شد. هرچند خودش نیز به این موضوع اندیشده بود: در یادداشت‌های این کتاب، آقای یاگودا اشاره می‌نمایند که اُ.هنری در سال 1909 پیشنهاد نوشتن کتاب « تله موش» را داد که رمانی بود که بیانگر پیش قدم بودن وی در این راه می‌باشد،«از میان همه مراحل اصلی زندگی ماجراجویی طبیعی، شهر، جامعه، عالم اموات» اما او هرگز به این پروژه وارد نشد و یکسال بعد در 47 سالگی دارفانی را وداع گفت.

البته به جای گلایه کردن راجع به آنچه که او انجام نداده، بهتر است پیرامون دستاوردهایی که محقق ساخته است، بحث و بررسی کنیم: بیش از یک قرن بعد، اُ.هنری هنوز آخرین لبخند را بر روی لبان ما حفظ می‌کند.  

 

 

‎‌ منبع: The Wall street journal
ترجمه: زی‌مون